زمان و زمین خالی
هیاهوی بی سرانجام حیات
و
خلوت دستان بیهوده ی مرگ
بازگشت شوم شب های تلخ
دلم هوای بی مکانی
هوای خاموشی و فراموشی
قاب تهی پنجره را تا کجا
که هیچ امیدی را زنده نمی کند .
و نوای تب دار شب ،بی نهایت
آسمان مرده است
دلم هوای فریاد هوای رهایی ...
نظرات شما عزیزان: