28 آبان 1389 |
قبل نوشت: خاطرات سفرم را چندین بار نوشته ام و هر بار به دلیلی از بین رفتند. این بار تصمیم گرفتم در لحظه خاطرات را بر روی نت بگذارم. فعلا متناسب با حال و هوایم خاطرات را بدون توالی منطقی یا زمانی می نویسم و بعدها ان ها را زمان بندی خواهم کرد. ان شاالله
مسیر 7 ساعته شهر لاپاز(پایتخت سیاسی بولیوی و شهری که مقصد پرواز سائوپائولو به بولیوی بود) تا کوچابامبا (پایتخت فرهنگی بولیوی و محل برگزاری کنفرانس آب و هوا و حقوق مام زمین) را با اتوبوس رفتیم. در راه به رسم همه ی اتوبوس های دنیا فیلمی را پخش کردند. فیلمی که بدون حتی یک قیچی زدن می شد در ایران نمایش داد. اسم فیلم را متوجه نشدم چون به زبان اسپانیولی بود. اما کلیت فیلم ماجرای دو کودک بود که در موسیقی با استعداد بودند و صدای خیلی خوبی داشتند. پدرشان برای این که این دو کودک رشد کنند آن ها را به یک خارجی(ظاهرا انگلیسی) می سپارد و قراردادی بین این ها امضا می شود که تا فلان موعد (مثلا 10 سال) این کودکان پیش آن مرد کاراموزی کنند. آن مرد کودکان را به شهر دیگری می برد و از آن ها بیگاری می کشد. از صدایشان بهره می برد و از طریق آن ها به کسب درامد می پردازد و جیره و مواجبی در حد بخور و نمیر به ان ها می دهد. اولین بار که کودکان را برای دیدار والدینشان می برد تهدید می کند که از اتفاقات چیزی تعریف نکنند. ظاهرا باندهای مافیایی در عالم موسیقی امکان رشد افراد و گروه هایی که از جای خاصی ساپورت نمی شدند را منتفی می کرد و در نتیجه هیچ گروه مستقلی در این زمینه فعال نبود. هزینه خرید تجهیزات موسیقی هم بالاتر از ان بود که اشخاص بتوانند تهیه کنند. کمی که کودکان بزرگتر می شوند به فکر می افتند که خودشان نوعی وسیله موسیقی بسازند. پنهان از چشم مرد استعمارگر، به یادگیری ساخت نوعی آلت موسیقی سنتی و بومی میپردازند و با استعداد ذاتی و پشتکارشان موفق می شوند به درون این باند موسیقی نفوذ کنند و موسیقی های سنتی و انقلابی و ضد استعمارگری بسازند و معروفترین و محبوب ترین گروه موسیقیایی زمانشان شوند و بعدها حساب امثال آن مرد را هم با روشنگری و رسانه ای کردن قضیه برسند.
فیلم حقیقتا تاثیرگذار و نشان دهنده اوج عدالت خواهی و ظلم ستیزی و تکیه به داشته های بومی مردم آمریکای لاتین بود.
پی نوشت: بولیوی سه پایتخت دارد: پایتخت سیاسی: لاپاز/ پایتخت فرهنگی: کوچابامبا / پایتخت اقتصادی: سانتاکروز (توضیحات تکمیلی بعدا داده خواهد شد)
لینک مرتبط: ظلم ستیزی یا بیان درد مردم؛ شاخصه های سینمای آمریکای لاتین
نظرات شما عزیزان:
نویسنده : Mehr
|