28 آبان 1389 |
دفاع مقدسی ساخته اند برایمان گوگوری مگوری! خوب و خشگل. بدون خون و خونریزی. بدون خشونت و خشم. بدون اشداء علی الکفار. بدون مبارزه دائمی با کفر. نمیدانم چه شد که "مبارزه" دائمی مان با شرک و کفر رسید به "دفاع" مقدس. نمیدانم این میان جنگ مقدسمان چه شد! در تنگاتنگ زندگی روزمره به بندمان کشیدند. آرمانهای مان را به مسلخ بردند. ناسازگاری با ایادی استکبار شرق و غرب را، و جنگ تا رفع فتنه از عالم را بر باد دادند. توهمات خود ساخته را به زور به خوردمان دادند. شهدا را کردند کسانی که خود را برای این مرز و بوم فدا کردند. رنگ مقدس هم به آن زدند. خاک مقدس! مگر نشنیدید فریادهای آن پیر کبیر را که میگفت "وطن ما اسلام است"
دمادم بر گوشمان میخوانند که شهدا رفتند برای ما! آسایش ما! برای ایران! ...غلط کردید! کدامتان وصیت نامه ها را خوانده اید. نکند فریاد "کربلا کربلا ما داریم می آیم" را نشنیده اید. شاید مشغول سرو جام زهر برای خمینی کبیر بودید. شاید مشغول جمع غنائم بودید. چه مرگتان بود! چرا نشنیدید؟ یا شاید شنیدید و فراموش کردید. یا خود را به فراموشی زده اید؟
ننگ بر شما! ننگ بر دنیاتان. ننگ بر هر آنچه میپرستید. به پول ها و ثروت ها. به خداهای توجیه کننده ظلم و کفر! ننگ بر رفاهتان! رفاهی که سایه شوم درد و مرگ را بر کوخ نشینان انداخت.
ادامه را از زبان "آقا سعید" بشنوید و وصیت نامه را هم از زبان این شهید 12 ساله:
۸ سال جنگ یا ده سال جنگ،جنگ با عراق یا جنگ جهانی با ۱۷ کشور
وصیت نامه شهید ۱۲ ساله از زبان خودش
|برای دریافت فایل ها برروی ها راست کلیک کرده و گزینه save...as را بزنید|
نظرات شما عزیزان:
نویسنده : Mehr
|