چهار شنبه 14 دی 1390 |
خانهام اينجاست
در قلمرو هميشگي چشمهاي تو
پشت پرچين مژگانت!
در قلمرو هميشگي چشمهاي تو
پشت پرچين مژگانت!
موهايت را چتري زدي
اما باران خيسمان كرد!
گمانم يادمان رفته بود
باران را خدا آفريده
چتر را انسان!
حالا ريسمان باراني را بالا برويم
يا خيابانهاي باران خورده را
توفيري نميكند!
خيسيم!
مثل عطر مريم!
پنجره را باز كن آيه!
بگذار نور صورتي باران
روي تاقچه سبز شود!
مجتبي تقويزاده
نظرات شما عزیزان:
:: برچسبها: انتهاي روياي الهه عزيز, خانه ام, الهه, رويا, عزيز,
نویسنده : Mehr
|